ايمان و نقش آن در زندگي فردي و اجتماعي انسان
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۴۹۰۳۹
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی،ايمان موجب مي شود انسان از معصيتها نه به خاطر ترس از قانون بلکه به دليل تقرب به خداوند دوري کند، ايمان ضمن پديد آوردن اخلاقي نيکو در انسان منجر مي شود تا انسان در تمام امور به خدا توکل کند، تسليم امر خدا و رضاي او باشد و در همه امور صبر و شکيبايي پيشه کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معناي لغوي ايمان
اصل اَمَنَ طمانينه و آرامش نفس است و از بين رفتن ترس و ايمان يعني مطلق تصديق.
تاج العروس ايمان را چنين تعريف کرده است: ايمان منحصرا بر اقرار به زبان اطلاق مي شود و گاهي ايمان به معني اظهار خضوع و نيز به معني قبول شريعت و آنچه که پيامبر اکرم (ص) آورده و اعتقاد قلبي به آن است . پس کسي که بر اين صفت باشد مومن و مسلمان است که ريب و شک در او راه ندارد و ايمان تصديق و تهذيب است .
در معجم الفاظ قرآن ، ايمان اين چنين تعريف مي شود که ايمان گرايش قلبي و وابستگي فکري و اعتقادي و رواني به يک معبود به يک قلب حاکم و مرکز است به شکلي که انسان طبق آن عمل کند و به لوازم ايمان و تعهدات آن پايبند باشد بنابراين در اين مفهوم ،باور نهفته است ،يعني قبول يک مطلب به وضوح و روشني به نحوي که دل را مسخّر کرده و روشن سازد و دل زنده به آن باور باشد. ايمان به مفهوم اذعان و تصديق است در فرهتگ فارسي معين چنين آمده است :ايمان به معني گرويدن ،عقيده داشتن ، ايمن کردن و بيم نداشتن است.
لغت نامه دهخدا مي نويسد :امن ، ايمن شدن ، بي هراس شدن ، بي بيم شدن ، اعتماد کردن ، امين پنداشتن ، آرامش قلب مقابل خوف.
مفهوم اصطلاحي ايمان از ديد صاحبنظران
اصطلاح کلامي و عرفاني ايمان به معني گرويدن ، تصديق ،شوق و اطمينان در مقابل کفر ، به معني خضوع و تصديق مطلق و ثبات فضيلت نيز آمده است بعضي از مشايخ گفته اند : «اَلايمانُ تَصدِيقٌ و اِعتِقادٌ وَ الاِسلامُ خُضوعٌ و اِنقِيادٌ».
عطار گويد: نور ايمان از بياض روي اوست ظلمت کفر از سر موي اوست .
کاشاني مي گويد : ايمان درست آن است که مومن در عقيده خود به درجه يقين مي رسد و متفاوت است طايفه اي در دنيا به علم اليقين بدانند و عده اي عين اليقين و ايمان اصل يقين بود و علم اليقين و حق اليقين فروع آن است . ايمان در اصطلاح کلامي بر دو قسم است : مستقر و مستودع
- ايمان مستقر آن باشد که از ادله يقينيه بر مبناي اجتهاد و تحقيق حاصل شود . ايمان مستودع آن باشد که از ادله يقيني ماخوذ نباشد بلکه ناشي از ظن و گمان و تقليد است و ايمان در اصطلاح محدثين به مفهوم تشيع و اعتقاد به امامت ائمه اطهار مي باشد .
متعلقات ايمان
منظور از متعلقات ايمان چيزهاي است که بايد به آن ايمان داشت تعداد زيادي از آيات قرآن در اين باره مي باشد از جمله :
1- ايمان به غيب : از جمله مواردي است که مومنان بايد به آن اعتقاد داشته باشند « اَلَّذِينَ يُومِنُونَ بِالغَيبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلوهَ و مِمّا رَزَقناهُم يُنِفقُونَ » «آنانکه ايمان دارند به غيب و به (ناديدني ) و به پاي مي دارند نماز را و از آنچه روزيشان کرديم انفاق مي کنند .»
2- ايمان به خدا : از ديگر مواردي است که بايد يک مومن به آن ايمان داشته باشد
3- ايمان به لقاء پروردگار: از ديگر متعلقات ايمان مي باشد . خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد : «لَعَلَّهُم بِلِقاءِ رَبِّهِم يُومِنُونَ» « باشد که به ملاقات پروردگارشان ايمان بياورند».
4- ايمان به آخرت: که در اين باره خداوند مي فرمايد :« وَالَّذِينَ يُوِمُنونَ بِالاخِرَهِ وَ يُومِنُونَ بِهِ وَ هُم عَلي صَلاتِهِم يُحافِظَونَ » و« آنانکه به آخرت ايمان آوردند و به اين کتاب نيز ايمان آوردند و آنها بر نمازشان محافظت مي کنند »
5- ايمان به ملائکه :«کُلُّ امَنَ بِاللهِ وَ مَلائِکَتِهُ وَ رُسُلهِ وَ لکِنَّ البِرّ مَن امَنَ بِاللهِ وَ اليَومِ الاخِر و المَلائِکَتِهِ ...» « همه ايمان آورده اند به خدا و ملائکه اش اما نيکوکار ان است که ايمان آورده است به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و کتاب و پيامبران و کتابهاي آسمانيش و پيامبرانش و ...»
6- ايمان به رسولان
7- ايمان به کتاب و ديگر کتب آسماني :« وَالَّذِينَ يُومِنُونَ بِمَا اُنزِلَ اِلَيکَ وَ مَا اُنزِلَ مِن قَبلِکَ وَ..» « وکساني که به آنچه که بسوي تو و قبل از تو(کتب آسماني پيشين ) و به آخرت ايمان آورده اند»
8- ايمان به آيات خداوندي
قلب و پيوند آن با وحي
مسلما در اصطلاح قرآن ، قلب آن عضو گوشتي بدن نيست هر چند که جهت نشان دادن نقش حياتي آن و تقريب به ذهن مي توان تشابهي به آن در نظر داشت:
قلب آن حالت استعداد درک و شهود حقايق متعالي جداي از تصورات ذهني است . قلب کانون تلاقي نور عقل و نور وحي است . جايگاه رشد فکر و تحول دروني ،محيط کسب علم و تقوي و خانه اهل ايمان است.
درک و فهم قرآن براي کسي ميسر است که قلب دارد:« اِنَّ فِي ذلِکَ لذکري لِمَن کَانَ لَهُ قَلبٌ .» (ق آيه 37)« به راستي در آن ذکر و ياد آوري براي کسي است که قلب دارد ».
پيامبر (ص) پيام گير کامل محتواي وحي کسي است که اين گونه قلبي دارد و از آن حقايق لبريز و سر شار مي شود. تنها زبان فکر و استدلال براي آشنايي با قرآن کافي نيست و زبان دل لازم تر است.
خداوند تبارک و تعالي با زبان دل انسان را مخاطب قرار مي دهد و او را از اعماق هستي و با تمام وجودش به حرکت در مي آورد . در اين حالت ، فکر و مغز انساني تحت تاثير نيست بلکه سراسر وجودش تحت تاثير قرار مي گيرد : «اِنَّمَا المُومِنُونَ الَّذِينَ اِذا ذُکِرَ الله وُجِلَت قُلُوبُهُم وَ اِذا تُلِيَت عَلَيهِم اياتِهِ زادَتهُم ايماناً ..»(انفال آيه 2)«منحصرا مومنان آن کساني هستند که چون ياد خدا شود ، دلهايشان ترسان مي گردد و چون آيات قرآن برايشان خوانده شودبرايمانشان افزوده و به پروردگار خويش توکل کنند ، آنها کساني هستند که نماز بپا داشته و از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مي کنند ، آنان به راستي مومنان واقعي هستند...»
اين حالت و اين احساس عظيم و عميق انسان با هستي ، حالت قلب و دل است . با قرآن و ذکر الهي است که فرد خود را شناخته و به وسعت و عمق پيچيدگي روح و قلب خويش واقف مي شود و به حساسيت و لطافت و آسيب پذيري شديد روح خويش پي مي برد . و به ميزان سلامتي روح و قلب از حقايق قرآن و ايمان بر خوردار مي شود و با انس و مصاحبت با قرآن زمينه وسوسه هاي شيطاني از بين مي رود.
تاكيد قرآن بر اين نوع از درك با آن همه شدت و حدت (كه حدود 132 بار فهم قلبي يا موانع فهم قلبي در قرآن آمده) براي آن است كه خداوند يك روح و معنويت عالي و بينهايتبراي انسان قائل است و بر آدمي واجب است كه با پيروي كامل و صادقانه و عاشقانه از احكام الهي - مثلا با انجام واجبات و مستحبات، دوري از محرمات و مكروهات و مجاهدت با نفس - اين جو را پاك و سالم نگه دارد تا از قرآن بهره شايسته ببرد. به تعبير ديگر، دل آدمي طوري ساخته شده است كه با نيكيها پيوند دارد و قرآن كتابي است كه تمامي نيكيها را بيان ميكند. و بهترين نيكي از آن كسي است كه با قرآن در نيت و فكر و عمل صادقانه و قلبي ارتباط برقرار ساخته باشد: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنينَ» (اسراء: 82) «و ما از قرآن آن چيزي را فرو ميفرستيم كه شفا و رحمتي براي ايمانآورندگان است».
چه زيباست سخن امام صادقعليه السلام آنجا كه ميفرمايد: «مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ لَم يَخضَع لله وَ لَم يَرق قَلبَهُ وَ لَايَنشِي حُزناً وَ وَجِلاً فِي سِرهِ فَقَد اِستَهانَ بِعَظمِ شَانِ الله تَعالي وَ خَسِرَ خُسراناً مُبِيناً.»
«كسي كه قرآن را تلاوت كند و در برابر خدا خضوع نكند و دلش نرم نشود و در اندرون خويش اندوه و ترسي نيافريند، مقام بزرگ خداوند را سبك شمرده و دچار زياني آشكار شده است.»
اين كلام نوراني امام صادقعليه السلام در فهم قرآن از راه قلب بسيار مفيد و راهگشاست.
ايمان عامل تقرب به خدا
ايمان موجب مي شود انسان از معصيتها نه به خاطر ترس از قانون بلکه به دليل تقرب به خداوند دوري کند، ايمان ضمن پديد آوردن اخلاقي نيکو در انسان منجر مي شود تا انسان در تمام امور به خدا توکل کند، تسليم امر خدا و رضاي او باشد و در همه امور صبر و شکيبايي پيشه کند.
ايمان در لغت به معناي اعتقاد داشتن و مطمئن بودن است و شامل هر مقوله اي مي شود، هر فردي با هر عقيده يا آرماني ممکن است که ادعا کند به آنچه که مي انديشد، ايمان دارد و از نظر ظاهر امر درست به نظر مي رسد. اما اسلام براي برخي از کلمات معناي ديني خاصي نيز قرار داده است که مي توان از آن به عملي که از روي اراده و باور مبتني بر آموزه هاي ديني باشد، ياد کرد.
برخي از کلمات يا اصطلاحات قبل از اسلام تنها معناي لغوي داشت اما پس از اسلام اين کلمات رنگ و بوي ديني به خود گرفت. مانند نماز که در لغت به معناي دعا است، اما بزرگترين عبادت دعا به شمار مي رود، پس نماز بزرگترين امر است که دعا نيز در قالب آن صورت مي گيرد يا روزه که در لغت به معناي امتناع است و در اصطلاح ديني امتناع از خوردن و آشاميدن و روزه داري است.
ايمان در اصطلاح ديني ايمان شخص به وجود خداي واحد است و هر يک از صفات کمال و منزه او را بشناسد. به وجود ملائکه و معصومين ايمان داشته و از گناهان بپرهيزد. از ارکان ايمان، ايمان به رسول خدا، انبياء الهي و حضرت محمد (ص) خاتم الانبياء است، ايمان به آخرت است.
ايمان از اعمال قلبي انسان مانند حب و بغض به شمار مي رود که آن هدايت براي مردمي است که بايد ايمان داشته و قلبهاي خود را با آن مزين کنند. گفته مي شود قلب بالاترين مقام را دارد و ايمان و توجهات قلبي غير از توجه به مسائل عقلاني است، نه به اين معني که ايمان با عقل در تناقض است، بلکه در دين اموري است که انسان بايد بيشتر مطيع قلبش باشد تا مطيع عقلش.
گفته مي شود که انسان آمادگي ايمان و کفر را دارد، زيرا خدا به او عقلي داده که حق و باطل را بشناسد و او را به راه راست يا راه ناراست هدايت کند. برخي از مردم حق و وحدانيّت خدا را مي شناسند و با آن هدايت مي شوند، اما برخي نياز به انبيا و رسولاني دارند تا راه حق و ايمان را براي آنها تبيين کند.
ايمان موجب مي شود تا انسان از معصيتها دوري کند نه به خاطر ترس از قانون، بلکه به خاطر تقرب به خداوند. ايمان منجر به پديد آمدن اخلاقي نيکو در انسان مي شود. پس مي توان گفت که ايمان واقعي از آن کساني است که به خدا توکل مي کنند، اختيار امور را به خدا مي سپارند، تسليم امر خدا بوده و راضي به رضاي خدا هستند و صبر و شکيبايي پيشه مي کند.
همانگونه که خداوند متعال در قرآن مي فرمايد:« اَللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ امَنُوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ اِلَي النُّورِ» «خداوند ولي و سرپرست کساني است که به او ايمان مي آورند و آنان را از ظلمات و تاريکيها بسوي نور و روشني (جايگاه حقيقي انساني) هدايت مي کند » پس آرامش زندگي دنيوي و سعادت اخروي نصيب کساني خواهد شد که ايمان قلبي به خدا داشته و درهمه حال خدا را حاضر و ناظربر اعمال و رفتارشان ببينند و جز جلب رضاي او بر چيزي ديگر نينديشند . واين کمال حقيقي انسان است که با وجود پاکي فرشتگان و عبادت هزارساله شيطان ، مقام اشرف مخلوقات بودن به او اختصاص يافته است بنابر اين ما انسانها در جهت رسيدن به جايگاه واقعي خويش بايد فرامين قرآن و اسلام را فرا راه خويش قرار دهيم تا به قرب الهي دست يابيم .
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: تقرب به خدا تقرب به خدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۴۹۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انسان مدرن اولیه تکشاخ سیبری را دیده بود
تکشاخ سیبری در آخرین روزهای حیات خود در کنار نئاندرتالها و انسانهای مدرن اولیه زندگی کرده بود.
به گزارش العربیه فارسی، تکشاخ سیبری کرگدنی عظیمالجثه با وزنی بالغ بر ۳.۵ تن و یک شاخ عظیم روی بینیاش در استپهای روسیه، قزاقستان، مغولستان و شمال چین پرسه میزد. محققان برای اولین بار سلولهای بنیادی این جانور را تجزیه و تحلیل کردند و دریافتند که این حیوان آخرین بازمانده یک خانواده منحصر به فرد کرگدن است.
دانشمندان متوجه شدند که اجداد تکشاخ سیبری بیش از ۴۰ میلیون سال پیش از اجداد تمام کرگدنهای زنده جدا شدند. این باعث میشود نسبت تکشاخ سیبری با کرگدن سفید آفریقایی امروز دورتر از نسبت انسان با میمون باشد.
شواهد ژنتیکی جدید نتایج پژوهشهای قبلی که نشان میداد تکشاخ سیبری از بستگان بسیار نزدیک کرگدن پشمالوی منقرضشده و کرگدن زنده سوماترایی است را رد میکند.
محققان با بررسی ۲۳ نمونه استخوان تکشاخ سیبری موفق به تاریخیابی آنها شدند، و تأیید کردند که این گونه حداقل تا ۳۹۰۰۰ سال پیش و احتمالاً حتی تا ۳۵۰۰۰ سال پیش زنده مانده است. این بدین معناست که تکشاخ سیبری در آخرین روزهای حیات خود در کنار نئاندرتالها و انسانهای مدرن اولیه زندگی کرده بود.
دانشمندان همچنین متوجه شدند که بهرغم باور عمومی، محتملترین عامل انقراض تکشاخ سیبری نه فعالیتهای انسانی که تغییرات اقلیمی بوده است. به نظر میرسد که این جانور با آغاز عصر یخبندان در اوراسیا به شدت متضرر شده باشد.
در آن زمان کاهش شدید دما منجر به یخزدگی گسترده سطح زمین شد، که علفزارهای بزرگی که تکشاخ سیبری از آنها تغذیه میکرد را به شدت کوچک کرد و منجر به گرسنگی کشیدن و در نهایت مرگ این جانور شد.